1

تست ازدواج(طنز)

854656اگر به سوالات زیر پاسخ درست بدهید یعنی شما درک صحیحی از مراسم ازدواج و حواشی آن دارید و می‏توانید برای مزدوج شدن اقدام کنید:

1- چرا زن‏ها مهریه می‏گیرند و مردها مهریه می‏دهند؟
الف- چون عدالت رعایت شود!
ب- ای آقا! حالا کی داده کی گرفته؟
ج- مهم عشق و علاقه است!
د- چون آقای داماد دست از پا خطانکنه

2- به هدیه خانواده عروس به اطرافیان داماد چه می‏گویند؟
الف- خلعتی
ب- جارخته
ج- جارفته
د- چیزی نمی گویند

3- خانواده عروس در شب حنابندان در جواب شعر «حنا حنا آوردیم، دختر تونو بردیم» چه می‏کنند؟
الف- می‏گویند «حنا حنا ارزونیتون، دختر نمی‏دیم بهتون» یعنی کلا همه ملت سر کارند.
ب- زبان درازی می‏کنند.
ج- می‏گویند «نوش جونتون» و یا «کاشکی زودتر می بردین»

4- از بیت «امشب چه شبیست شب مراد است امشب… بادابادا مبارک بادا» چه نتیجه‏ای می‏گیریم؟
الف- اسم داماد «مراد» است.
ب- مبارک باید بدود.
ج- شنیدن این شعر برای بچه‏ها مناسب نیست.
د- عروسی تمام شده ؛ به خانه تان بروید.

5- چرا به هدیه سر عقد داماد به عروس «زیر لفظی» می‏گویند؟
الف- «چون زیر میزی» نمی‏شود بگویند.
ب- چون «عروس گول زنک» نمی‏شود بگویند.
ج- چون کادو را زیر زبان عروس می‏گذارند.

6- به فاز سوم پروژه ازدواج، که قبل از عقد و بعد از بعله برون برگزار می‏شود، چه می‏گویند؟
الف- مادر زن سلام
ب- مادر زن بای بای
ج- خرید عروسی
د- خرج و مهر برون!

7- در بیت «باز شود دیده شود بلکه پسندیده شود» چه چیزی باید باز شود؟
الف- تمام کمد ها و کابینت های منزل عروس
ب- کادوهای فامیل
ج- بخت دخترهای فامیل که همین شعر را دارند جیغ می‏زنند!

8- جای خالی را پر کنید و برداشت خود را از این شعر بگویید: «چرا … ندادین؟ کنار دریا ندادین؟»
الف- قلیون، داماد معتاد بوده
ب- ویلا، ماشاالله رو که رو نیست!
ج- اس ام اس، مهمان‏ها سر زده از شمال اومدن

9- پدر عروس شب عروسی جلوی در تالار چه کار می‏کند؟
الف- بشکن می‏زند.
ب- شاباش جمع می‏کند.
ج- مراقب است داماد فرار نکند.

بیتوته




متن محرمانه مذاکرات ایران و آمریکا لو رفت

سخنگوی وزارت امورخارجه گفت: مذاکرات آمریکا و ایران صریح و شفاف بود.

ما چون در قالب گلدان در این جلسات شرکت داشتیم و مذاکرات را شنود می‌کردیم، متن منتشرنشده مذاکرات را منتشرشده می‌کنیم.
ایران: سلام آمریکا.

آمریکا: سلام ایران. چطوری؟ (دستش را دراز می‌کند تا دست بدهد.)
ایران: نه… نه… من نمی‌توانم به تو دست دوستی بدهم.

آمریکا: بیا دستم را برایت رو می‌کنم.
ایران: نه‌نه… من نمی‌توانم به تو دست بدهم. دیپلماسی خارجی ما اینطوری است که به آمریکا دست ندهیم مگر اینکه قضیه از دست گذشته باشد و مادر طرف را بغل کنیم.

آمریکا: خیلی‌خب. بیا مذاکره کنیم.
ایران: من پیش‌شرط دارم که شرطی وجود نداشته باشد.

آمریکا: اوکی (و انگشت شستش را به علامت موفق باشید نشان داد)
ایران: ئه؟ نه‌بابا. بفرما. مذاکرات به حالت شست‌شست درآمد و معلق می‌ماند.

آمریکا: نه عزیزم. ما اختلاف فرهنگی داریم.
ایران: شانس آوردی برزیل نیستی. چون چندسال پیش یکی توی برزیل دچار اختلاف فرهنگی شد، جام‌جهانی را تحت‌الشعاع قرار داد.

آمریکا: قربان شما چی میل دارین؟
ایران: من یه سالاد کلپچ.

آمریکا: ئه… خودم حدس زدم، آیا زیاد حرف زدم؟
[…]
آمریکا: پس اون همسایه‌تون چی؟
ایران: راستش دختر همسایه شب‌های تابستون گاهی می‌اومد روی بوم هردفعه یک گلی پرت می‌کرد واسه خاوری، خاوری هم عصبانی شد سه‌هزارمیلیارد برداشت رفت کانادا، بغل سلین دیون، همسایه شد.

آمریکا: کانادا چه ربطی به آمریکا دارد؟
ایران: از نظر علمی خارج خارج است و چیزی که خارج است خارج است، […].

آمریکا: ما که نفهمیدیم شما دقیقا چی می‌گویید.
ایران: تازه به تفاهم رسیدیم […].

در اینجا در حالی که آمریکا زارزار گریه می‌کرد و می‌گفت: تو باز هم قلب من را شکستی… دوید و رفت و در افق گم شد.
دقیقا در این لحظه بود که سخنگوی وزارت امور خارجه به نقل از ایسنا گفت: «مذاکرات آمریکا و ایران صریح و شفاف بود.»

بیتوته