1

دپارتمان ملی مهارت آموزی زنان باری نخستین بار در کشور در آذربایجان‌غربی راه اندازی می‌شود.

او افزود: باید مسوولان و مهارت آموزان استانی، عملکرد استان را برآورد و بر این اساس اقدام به برنامه‌ریزی برای آموزش کنند و در مسیر توانمندسازی جامعه تلاش‌های لازم صورت گیرد و تمام مسوولان باید در این راستا همکاری لازم را داشته باشند.

هاشمی بااشاره به اینکه مهارت آموزی اولویت نخست جامعه است، گفت: راه‌اندازی بنگاه‌های اقتصادی زودبازده و تزریق پول برای رونق این بخش بدون توجه به مهارت آموزی و استعداد نیروی کار بی نتیجه است.

محمدسلیم عباسی سرپرست اداره کل آموزش فنی و حرفه‌ای استان با اشاره به فعالیت ۳۵۵ مربی فنی و حرفه‌ای در آموزشگاه‌های آزاد در بخش‌های صنعت، خدمات، کشاورزی و فرهنگ و هنر در استان افزود: این تعداد مربی یک‌هزار و ٣۴۴ دوره آموزشی را برای چهار هزار و ۶۵٢ نفر برگزار کردند.

او افزود: راه‌اندازی دپارتمان ویژه آموزش در بخش کشاورزی مورد نیاز این استان است و این امر توجه مسئولان را می‌طلبد و باید بخش خصوصی وارد کار شود و مهارت آموزی در جامعه توسعه یابد تا شاهد بهار آموزش فنی و حرفه‌ای باشیم.

اکبر حاضری نماینده روسای مراکز آموزشی فنی و حرفه‌ای آذربایجان‌غربی نیز در این جلسه گفت: مراکز آموزشی باید به روز شوند و فرهنگ مهارت آموزی را در جامعه توسعه دهیم.

ایرج میری رییس کانون انجمن‌های صنفی کارفرمایی آموزش فنی و حرفه‌ای آزاد آذربایجان‌غربی با اشاره به اینکه آموزشگا‌های آزاد فنی و حرفه‌ای با شیوع کرونا آسیب جدی دیده اند، گفت: حل مشکلات آموزشگاه‌های آزاد نیازمند توجه بیشتر مسوولان است تا شاهد بهار آموزش‌های فنی و حرفه‌ای باشیم




ضرورت توجه به امنیت اقتصادی زنان

indexامنیت روانی و امنیت جسمی دو بعد اساسی امنیت افراد را تشکیل می‌دهند و سایر ابعاد امنیت به نحوی در راستای تأمین و اثرگذاری نهایی بر این دو بعد هستند.  عدم وجود امنیت اقتصادی، سایر ابعاد امنیت همچون امنیت روانی، جسمی، اخلاقی، عاطفی و… در زندگی افراد تحت تأثیر قرار داده و در نتیجه کسب آسایش و آرامش را که اصلی‌ترین نیاز افراد در زندگی است؛ به مخاطره می اندازد.

هرچند اصطلاح «امنیت اقتصادی» به عنوان یکی از اجزاء امنیت ملی، دارای معنایی مشخص در حوزه موضوعات اقتصادی- اجتماعی است، لیکن با گسترده‌تر نمودن معنای امنیت اقتصادی به سطح «مسائل اقتصادی زنان در خانواده» می‌توان به مفهوم جدیدی از امنیت اقتصادی رسید که بررسی آثار و تبعات گسترده آن در سبک زندگی زنان، توجه به این حوزه را ضروری می‌نماید.

بررسی مفهوم امنیت و ابعاد آن

امنیت به مفهوم کلی آزادی و رهایی از ترس و خطر؛ و احساس ایمنی از هر گونه تهدید به عنوان بستر کسب آسایش و آرامش جسمی و روحی است و جزء  اصلی‌ترین نیازهای اساسی بشر محسوب می‌شود .

البته تعاریف دیگری نیز از امنیت ارائه شده است؛ همچون در امان بودن و آرامش و آسودگی ، اطمینان و آرامش خاطر، و در فرهنگ «وبستر» به معنی آزاد بودن از شک و ابهام؛  اطمینان داشتن و اعتماد داشتن آمده است. لیکن به نظر می‌رسد امنیت بیش از آنکه مقولهٔ قابل تعریفی باشد، پدیده‌ای ادراکی و احساسی است، که فرد در پرتو آن می‌تواند به اهداف و برنامه‌های خود در زندگی بپردازد.

هر یک از اندیشمندان بنا به حوزه تخصصی خود ابعادی را برای حوزه امنیت در نظر گرفته‌اند که می‌توان به برخی اشاره نمود:

* امنیت اقتصادی و معیشتی

* امنیت حقوقی و قضایی

* امنیت نظامی و امنیتی

* امنیت اجتماعی

* امنیت اخلاقی

* امنیت عاطفی و خانوادگی

* امنیت سیاسی

* امنیت بهداشتی و سلامت

* امنیت آموزشی

* امنیت فرهنگی

* امنیت زیست‌محیطی

تمام این ابعاد امنیت، ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و گاهی عدم توجه و غفلت از برخی ابعاد، تأمین امنیت در سایر ابعاد را به مخاطره می‌اندازد. در این راستا نیازهای مالی و معیشتی و مسائل مرتبط با آن که همواره جزء اصلی‌ترین دغدغه‌های مردم محسوب می‌شود اثرگذاری مستقیم یا غیرمستقیم گسترده‌ای بر سایر ابعاد امنیت به ویژه امنیت اجتماعی و اخلاقی خواهد داشت. این موضوع در زندگی زنان دارای اهمیت دوچندان است چرا که به دلیل ویژگی‌های جسمی و روحی خود طبیعتاً بیشتر از مردان در معرض انواع آسیب‌ها و مخاطرات محیطی بوده و نیاز به پشتیبانی و حمایت‌های خانوادگی و دولتی دارند.

جایگاه امنیت اقتصادی در سبک زندگی زنان:

امروزه اصطلاح «امنیت اقتصادی» به دو معنا استفاده می‌شود:

الف: «امنیت اقتصادی» به همان معنای عمومی که غالباً در ادبیات علم اقتصاد بکار برده می‌شود و مراد از آن ایجاد فضای امن برای حفظ و رشد ثروت، دارایی‌ها، سرمایه‌گذاری‌ها و هرگونه کسب‌وکار یا فعالیت اقتصادی افراد در فضای اقتصادی جامعه است. در این معنا این حق تمام افراد (اعم از زن یا مرد) است که بتواند در حیطه قوانین آن کشور به صورت آزادانه و بدون هرگونه تحدید یا مخاطره‌ای به فعالیت اقتصادی بپردازد. در این معنا، «امنیت اقتصادی»، وضعیت باثباتی از شرایط و ساختار فعلی و افق معلوم و روشنی از آینده است که در آن زنان و مردان احساس رهایی از خطر کرده و به‌طور بهینه می‌توانند به تولید، توزیع و مصرف ثروت بپردازند.

ب: «امنیت اقتصادی» به معنای خاص آن برای زنان همان آرامش و امنیت روانی فرد از وجود پشتوانه‌ای اقتصادی است در جهت رفع دغدغه نیازهای مالی‌اش در طول دوران زندگی که باعث دلگرمی، آسایش خیال، ذوق و شوق فرد به کار و کوشش، فعالیت و امید به آینده می‌شود.

با توجه به این معنا، «امنیت اقتصادی» را می‌توان به دو جزء تقسیم نمود:

۱)  امنیت اقتصادی کوتاه مدت

منظور احساس آسودگی و اطمینانی است که فرد در رابطه با تأمین نیازهای روزمره خود مانند نیازهای غذایی لازم برای صحت جسمی، نیاز به تأمین سرپناه و مسکن، نیاز به پوشاک مناسب، نیاز به لوازم بهداشتی و سلامت، نیاز به تفریح و گذراندن اوقات فراغت، نیاز به علم و آموزش و هرگونه نیازهای دیگری که مربوط به رفاه عمومی اوست

۲) امنیت اقتصادی بلندمدت:

منظور احساس آسودگی و اطمینانی است که فرد نه در رابطه با نیازهای زمان حال بلکه در رابطه با نیازهایی است که در دورنمای ذهنی فرد از آینده وضعیت اقتصادی خود ترسیم می‌کند مانند نیازهای معیشتی و وضعیت رفاهی فرد در دوران کهن‌سالی یا فقدان همسر (به دلیل فوت و یا جدایی)

وضعیتی که در آن فرد بتواند بدون نگرانی از خطرات محیطی، اطمینان از برنامه‌ریزی بلندمدت برای معیشت خود داشته باشند

هرگونه نقصی در تأمین هر یک از این اجزاء امنیت اقتصادی در زندگی زنان و یا نبود الگویی اطمینان‌بخش در این زمینه، سبب خواهد شد که زنان احساس امنیت برای تأمین نیازهای اقتصادی خود را از دست داده و خود به دنبال راهی در جهت تأمین آن به واسطه کسب شغلی صرفاً درآمدزا باشند (در مقابل مشاغل متناسب با شأن و روحیات زنانه که موجب رشد و کمالشان شده و در راستای ایفای نقش مؤثر در جامعه باشد)

که خود تبعات گسترده‌ای در سایر ابعاد و شئون زندگی آن‌ها و در نتیجه کارکرد خانواده و اجتماع خواهد داشت:

به عنوان مثال زنی که اطمینان لازم برای رفع نیازهای روزمره زندگی‌اش توسط همسر حاصل نشده و یا نیاز او به خوراک و پوشاک و مسکن و …. به صورت کریمانه همراه باعزت و احترام و بخشندگی برای او در خانواده رفع نشود؛ یا زنی که اطمینان و آسودگی از وضعیت اقتصادی خود در آینده ندارد؛ مجبور خواهد بود به دنبال تأمین امنیت مالی خود به جامعه مراجعه کند درحالی‌که تنها هدف او کسب درآمد است و لذا معمولاً (و بنا به میزان نیاز او) به هر کاری تن خواهد داد بدون آنکه به کرامت، عزت و نیاز خود به سایر ابعاد امنیت توجه کند.

در ادامه به برخی از گزینه‌های شغلی و تبعات آن در چنین شرایطی که زنان در قبال کم‌ترین درآمد به آن تن می‌دهند، می‌پردازیم :

* مشاغلی که ممکن است هیچ سنخیتی با وضعیت جسمی و روحی زنانه  نداشته باشد و به سرعت موجب فرسودگی جسمی و روحی زن شود یا همراه با مخاطرات اخلاقی باشد. چنین زنی دیگر نخواهد توانست نقش‌های همسری و مادری خود را که نیاز به تقویت زنانگی دارد به خوبی ایفا کند و خانواده‌ای بی‌ثبات خواهد داشت (مانند رانندگی ماشین‌های سنگین در جاده و یا تعمیر کاری و یا کار در برخی کارگاه‌های صنعتی و …)

* برخی مشاغلی که در ذات خود ذلت و فرودستی زن در مقابل مردان کارفرما را به همراه دارد و با اندک حقوقی به دنبال بهره کشی از جسم و روح زن زیردست خود هستند. این امر موجب کم رنگ شدن جایگاه متکبرانه زن در مقابل مردان در جامعه، بدلیل وجود نیاز مالی خواهد شد و به دنبال آن امنیت اخلاقی زنان به مخاطره خواهد افتاد درحالی‌که فرصت و امکان رشد علمی و معرفتی مناسب برای آنان نیز هرگز در این مشاغل وجود نخواهد داشت. (مانند منشی گری زن یا کار در برخی کارگاه‌ها یا شرکت‌های خصوصی با  کارفرمایان مرد یا خدمتکاری و پرستاری در خانه‌ها و …)

* مشاغلی که لازمه فعالیت در آن ارتباط نزدیک و مستمر با مردان نامحرم است پدیده‌ای که اغلب مشاغل کنونی در جامعه را دربر می‌گیرد و زنان و مردان نامحرم ساعات زیادی را در کنار یکدیگر به عنوان همکار و در فضای صمیمی و همراه با شوخی طی می‌کنند و زمانی که به خانه برمی‌گردند به دلیل خستگی و ارضاء عاطفی در محل کار دیگر همان روحیه را با همسر و اعضای خانواده خود ندارد و این شروع انواع بحران‌های عاطفی، اخلاقی و اجتماعی در خانواده و اجتماع خواهد بود.

*مشاغلی مانند انواع بازاریابی، فروشندگی و مهمان‌داری هتل و هواپیما و … که از جاذبه‌های ظاهری و کلامی زنان برای جذب مخاطب استفاده می‌کنند و لازمه آن برخورد جذاب و فروتنانه زنان با مردان نامحرم است در ازای سطح دستمزد اندک چنین مشاغلی در مقابل چنین وضعیتی، زنانی را خواهیم داشت که با تکیه و پشتوانه امنیت تأمین‌شده مالی در خانواده و بدون دغدغه مالی به دنبال ایفای نقش واقعاً موثر در خانواده و اجتماع خواهند بود به نحوی که خود جامعه به تخصص او نیاز داشته باشد . در چنین شرایطی زنان ابتدا به کسب دانش و مهارت‌های لازم و در راستای ظرفیت‌ها و استعدادهای شخصی و زنانه خود می‌پردازند و بدین وسیله دارای مزیت نسبی برای احراز مشاغلی خواهند شد که نه تنها دارای شأن اجتماعی مناسبی خواهد بود بلکه میزان درآمد آن نیز بیشتر خواهد بود.

از سوی دیگر توانمندی‌ها و سطح علمی و مهارتی بالا به او اجازه خواهد داد از جایگاه عزتمند و متکبرانه با سایر مردان در اجتماع مواجه شود. همچنین امکان ارائه تسهیلاتی همچون انعطاف در ساعات کاری، دور کاری، مرخصی‌ها، نگهداری از فرزند، تغییرات ساختاری متناسب با ویژگی‌های زنانه برای چنین زنانی به مراتب بیشتر خواهد بود چون این جامعه است که به او نیاز دارد و لذا بسیاری از مشکلات و تبعات ناشی از خستگی و فرسودگی کار تمام وقت با ساختارهای خشک اداری که نشاط و استحکام خانواده را به مخاطره می‌اندازد، از میان می‌رود.

دخت ایران




به همخانه نیازمندیم ترجیحا یک “خانوم”!




“زنان” و سایه ی سنگین سوگیری های جنسیتی

«سوگیری جنسیتی» مفهومی است که با رسوب تاریخی بر ذهن و زبان فرد و جامعه، ریشه ی بسیاری از نابرابری های زنان با مردان در عرصه های گوناگون بوده است.

جنسیت یکی از نخستین مولفه های برساخت هویت افراد است که از تولد و ابتدای زندگی به شکل زنانگی یا مردانگی به بخش مهمی از ساخت هویتی فرد در نزد خود و جامعه تبدیل می شود. همین مساله سبب شده تا جنسیت با شکل دادن به نقش های خصوصی و عمومی زن و مرد حتی منجر به ایجاد برخی ساختارهای اجتماعی شود. به عنوان مثال شکل گیری نظام های ابتدایی حاکمیت و توزیع قدرت در قبایل، پیرامون مفهوم جنسیت به ایجاد سلسله مراتب های پدرسالارانه و به باور برخی تاریخ شناسان حتی مادرسالارانه منجر شد.

رسوب تاریخی تعاریف و کارکردهای جنسیتی سبب شده تا در سال های نخستین هزاره ی سوم میلادی نیز همچنان شاهد نقش پررنگ زنانگی و مردانگی در جایگاه اجتماعی و کسب موقعیت ها و فرصت ها در جوامع گوناگون باشیم.

در بسیاری از کشورهای عربی زنان همچنان از حقوق ابتدایی نظیر حق رای و رانندگی بی بهره اند. در کشورهای شرق آسیا نظیر ژاپن و کره ی جنوبی زنان هنوز در تاروپود سنت های کهن با نابرابری هایی نهادینه دست به گریبانند. حتی در کشوری چون ایالات متحده ی آمریکا انگاره های جنسیتی ناپیدا سبب شده تا زنی تاکنون نتواند در مقام رییس جمهوری به کاخ سفید راه یابد.

از دید بسیاری، وجود تفاوت های ذاتی-به طور مشخص جسمی و عاطفی- بین زنان و مردان، دلیل بسیاری از انگاره های جنسیتی است. البته شماری از «فمینیست ها» (طیف های گوناگون طرفدار حقوق زنان و رفع نابرابری های جنسیتی) بسیاری از ویژگی های متمایز زنان و مردان همچون خصوصیت های عاطفی را نه برآمده از جنس بلکه ناشی از هویت برساخته ی ابتدایی می دانند و به طور کلی اعتقادی به تفاوت ظرفیت زنان و مردان در پذیرفتن نقش های فردی و اجتماعی به واسطه ی تفاوت های جنسی ندارند.

با وجود چنین باورهایی، ناگفته پیدا است که زنان و مردان با هم تمایز دارند؛ مساله یی که افزون بر بازتولید نقش های پذیرفته شده ی جنسیتی از سوی زنان و مردان، پیامدهایی چون سوگیری های جنسیتی را نیز به بار آورده است.

سوگیری جنسیتی؛ مفهوم و چرایی

برای رسیدن به یک تعریف مشخص و دقیق از سوگیری جنسیتی، ابتدا باید شناخت دقیقی از جنس و تفاوت آن با جنسیت داشت. «استفانی گِرت» جامعه شناس انگلیسی و نویسنده ی کتاب «جامعه شناسی جنسیت» در این زمینه نوشته است: اصطلاح جنس بر تفاوت‏ های بیولوژیک میان زن و مرد دلالت دارد، حال آنکه جنسیت، ناظر بر ویژگی‏ های شخصی و روانی است که جامعه، آن ‏ها را تعیین می‏کند.

یکی دیگر از تعریف های دقیق واژه ی جنسیت از سوی «سیمون دوبووار» فیلسوف و نویسنده ی فرانسوی ارایه شده است. وی در سال 1949 در کتاب مشهورش با نام «جنس دوم» در پاسخ به این پرسش که زن چیست؟ بیان کرد: زن چیزی جز نتیجه و محصول نیروهای اجتماعی و اقتصادی نیست.

به عقیده ی دوبووار، زن از شکم مادر متولد نمی شود، بلکه زیر شرایط اجتماعی و اقتصادی است که به یک زن تبدیل می شود.

با توجه به آنچه گفته شد و این نکته که هر جامعه یی تعیین کننده ی انتظارات افراد آن از جنس های مختلف است می توان گفت، سوگیری های جنسیتی مجموعه یی از باورهای فرهنگی و اجتماعی شکل گرفته در ذهن افراد جامعه است؛ باورهایی که قابلیت ها و ویژگی های خاصی را به افراد، یعنی زن و مرد نسبت می دهند و خانواده، نهادهای آموزشی، گروه های همسالان، رسانه ها و دیگر نهادهای فرهنگی و اجتماعی در شکل گیری و تشدید باورهای یاد شده موثرند.

«حسن بهرامنی» روانشناس در گفت و گو با گروه پژوهش های خبری ایرنا، سوگیری جنسیتی را تابعی از فرهنگ و وضعیت اجتماعی جامعه دانست و گفت: سوگیری جنسیتی به معنای برتری یک جنس بر جنس دیگر، تابعی از فرهنگ، سنت، اعتقادات و خرافات است.

وی رواج گزاره هایی مانند «دختر متعلق به دیگران است»، «پسر نان آور خانه است»، «نام فامیلی خانواده تنها با پسر ادامه پیدا می کند» در جامعه را محرک هایی برای سوگیری جنسیتی برشمرد.

یکی از مهم ترین نظریه هایی که به تبیین دلایل شکل گیری الگوها (یا الگوواره های) جنسیتی و به عبارتی سوگیری جنسیتی در جامعه پرداخته است نظریه ی «یادگیری اجتماعی» است. در این نظریه، کودک موجودی پذیرای نیروهای محیط معرفی می شود که ساخته و پرداخته ی جامعه، والدین، همسالان و رسانه ها است.

در بیشتر مواقع، خانواده نقش مهمی در جامعه پذیری کودکان دارد. خانواده ها از ابتدا دختران را برای دستیابی به نقش خود به عنوان یک زن آموزش می دهند و پسران را برای قبول نقش مردانه به عنوان سرپرست خانواده آماده می سازند. به این ترتیب، تفکیک شغل ها در همان اول زندگی از سوی خانواده به کودکان القا می شود و آنان برحسب دختر یا پسر بودن برای نقش پذیری اجتماعی در آینده تربیت می شوند. در چارچوب ذهنی یاد شده، این تفکر که وظیفه ی زن خانه داری و پرورش فرزندان است و مردان نان آور خانه محسوب می شوند، یکی از سوگیری های غالب در جامعه ی ایرانی بوده است.

در چارچوب آموزش های رسمی و ساختاری کشور، همه ی شخصیت های قهرمان مانند «دهقان فداکار» و «پطروس» مذکر هستند و در برابر، «کوکب خانم» به عنوان مادری فداکار و مهربان و دختری با نام «کبری» که فراموش کار است و نمی داند کتابش را کجا گذاشته به عنوان نماد یک زن در کتاب های درسی دوران دبستان ما معرفی شده اند.

به باور برخی ناظران، در سال های گذشته سیاست های آموزشی و برنامه های رسانه ی ملی ما نیز به صورت مستقیم و غیرمستقیم موجب گسترش الگو های جنسیتی شده است.

در کنار انگاره های جنسیتی سنتی، بازتولید الگوهای جنسیتی در چهره ها و قالب های نو، مساله یی است که در سال های اخیر در رسانه ها نمود بسیاری داشته است. در بسیاری از کشورها از جمله ایران در تبلیغات بازرگانی رسانه ها، از زنان برای تبلیغ لوازم خانگی و آشپزی و از مردان برای بازی نقش های مدیریتی، تبلیغ تلفن همراه، رانندگی و … استفاده می شود. یکی دیگر از نمودهای سوگیری جنسیتی، در نظر گرفتن شغل های متفاوت برای زنان و مردان در بسیاری از جوامع است.

«عالیه شکربیگی» جامعه شناس و مدرس دانشگاه آزاد در گفت و گو با گروه پژوهش های خبری ایرنا، یکی از مهمترین دلایل شکل گیری الگو های جنسیتی در کشور را مربوط به فعالیت و نقش رسانه ها می داند که سوگیری های جنسیتی را خواسته یا ناخواسته ترویج می دهند.

رویکرد دیگری که سعی دارد نگاه جنسیتی را از جنبه ی سیر تاریخی آن مورد بررسی قرار دهد، رویکرد «مردم شناسانه» است. این رویکرد با تاکید بر ریشه های فرهنگی و تاثیر آن بر نوع رفتار مردانه و درنتیجه شکل گیری مردانگی، سعی دارد فرهنگ مردسالاری و نوع نگاه به زنان را در سیر تاریخی یک جامعه مورد بررسی قرار دهد.

از سال های گذشته تاکنون، مردان سنگ زیرین آسیاب نهادهای اجتماعی و در وهله ی نخست، خانواده بوده اند. بر پایه ی همین الگو، فرزند پسر میراث دار خانوادگی تلقی و خانواده در صورت نداشتن پسر مقطوع النسل محسوب می شود و میراث وی به دیگران می رسد. این تفکر هنوز در برخی خرده فرهنگ های کشور ما قابل دیدن است.

شکربیگی با اشاره به تلقی های نادرست از جنس کودک در برخی از مناطق کشور گفت: نگاهی که ما به فرزند خود داریم نباید بر اساس جنس بلکه باید نگاهی انسان گونه باشد زیرا فرزند در دامن خانواده با معنای جنس و الگوهای جنسیتی آشنا می شود.

وی در ادامه یادآور شد: ما در جامعه شاهد یک نگاه تک فاعلی هستیم و باید این نگاه جای خود را به دو فاعلی و حضور گسترده ی 2 جنس دهد تا ما بتوانیم از توانایی های زنان در جامعه استفاده کنیم.

او در پاسخ به پرسشی در زمینه ی گستره ی نگاه جنسیتی در جوامع گفت: تبعیض جنسیتی تنها خاص کشور ما نیست و در همه جا وجود دارد ولی در برخی از کشورها سوگیری جنسیتی تعدیل شده است. با این حال، در جامعه ی ما به خاطر برخی نگاه ها به جنس مخالف، شاهد تداوم سوگیری های جنسیتی در قبال زنان هستیم.

سوگیری جنسیتی و پیامدهای آن

نخستین پیامد تحکیم الگوواره های جنسیتی را می توان برکنار ماندن زنان از امکان حضور در بسیاری از نقش های سیاسی، اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی و قدرت نمایی در این عرصه های گوناگون دانست. به عبارتی دیگر، تداوم و تحکیم سوگیری های جنسیتی به آسیب بزرگی چون «تبعیض جنسیتی» انجامیده که خود متغیری واسطه در بروز دیگر آسیب ها بوده است.

در این زمینه، بهرامنی یکی از مهمترین آسیب های تبعیض جنسیتی را سرخوردگی می داند. وی با اشاره به مشکلاتی که برای انسان های سرخورده در جامعه به وجود می آید، گفت: بیماری های مختلف روانی مانند افسردگی یکی از مهم ترین مشکلاتی است که گریبان افراد سرخورده را می گیرد و این خود موجب می شود آنان در بسیاری از مسایل زندگی خصوصی از جمله در مسایل زناشویی دچار مشکلاتی شوند؛ مشکلاتی که زمینه های طرد آنان از جامعه را فراهم می کند.

خشونت علیه زنان از دیگر آثار و نتایج تشدید سوگیری های جنسیتی در جامعه است. زمانی که الگوواره های مسلط بر جامعه مرد را صاحب قدرت و زن را موجودی ترسو در کودکی بار می آورد، نباید انتظار داشت مردی که با تفکر زورسالاری بزرگ شده و خود را برتر از جنس مخالفش می پندارد در برخورد با زنان رویه یی دیگر را در پیش گیرد.

خشونت های کلامی، جسمی و جنسی علیه زنان و طلاق هایی که امروزه به خاطر این خشونت ها در جامعه رخ می دهد خود مصداق بارزی از پیامدهای منفی الگوهای جنسیتی بوده که در دوران مختلف در ذهن افراد شکل گرفته است.

فشارهای ناشی از این آسیب ها و تلاش برای رهایی از سنگینی الگوواره هایی که به لحاظ تاریخی سایه ی خود را بر سر زنان انداخته است، در سال های گذشته زمینه ساز بسیاری از جنبش های اجتماعی شده است. در این ارتباط، ظهور جنبش های فمینیستی را می توان از پیامدهای آشکار تشدید سوگیری های جنسیتی به شمار آورد.

گذشته از پیامدهای سوگیری های جنسیتی که از آن یاد شد، بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران مهمترین و اصلی ترین نتیجه ی تحکیم الگوواره های غیرقابل انعطاف جنسیتی را بی بهرگی جامعه از توان و استعدادهایی می دانند که در ایفای نقش فعالانه ی زنان در زمینه های گوناگون نهفته است.

در شرایطی که در جوامع غربیِ پس از دوران نوزایی، همچنان زنان به دلیل حاکمیت الگوواره های سنتی و جنسیتی از حضور موثر در عرصه های گوناگون سیاسی-اجتماعی و اقتصادی برکنار بودند، وقوع انقلاب صنعتی در اروپا (در اواسط قرن هجدهم) نقش آفرینی گسترده ی زنان در پیشبرد اهداف این انقلاب را ناگزیر ساخت و بدین ترتیب زنان رفته رفته نقش هایی مشابه مردان بر عهده گرفتند.

تحولاتی چون وقوع جنگ های جهانی اول و دوم نیاز به گسترش حضور زنان در عرصه های گوناگون اعم از صنعتی، اقتصادی، تجاری و حتی نظامی-دفاعی را افزایش داد. همین موضوع سبب شد تا زنان برای برقراری توازن بین نقش های تازه ی خود و بایسته های فعالیت های سیاسی و اجتماعی از حقوقی همچون حق رای نیز برخوردار شوند.

امروزه بسیاری از اندیشمندان حوزه های مختلف بر این موضوع اتفاق نظر دارند که مهم ترین پیش نیاز توسعه در زمینه های مختلف، مشارکت بیشینه ی اعضای جامعه یا به عبارتی شهروندان یک کشور است.

هرچند کسی نمی تواند ادعا کند زن و مرد در شرایط مختلف برابر هستند ولی امروزه و با پیشرفت هایی که در حوزه های مختلف صورت گرفته است، این باور تقویت شده که زنان به عنوان کسانی که نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل می دهند و نیمی دیگر را نیز به دنیا می آورند، می توانند نقش مهمی در فرایندهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داشته باشند.

باید توجه داشت که پذیرش مسوولیت از سوی زنان در عرصه ی کار و فعالیت اجتماعی نه تنها مانع اجرای وظایفی چون مادری نیست بلکه روحیه و کارایی آنان را در این زمینه تقویت می کند. در حقیقت، اشتغال زنان در خارج از خانه آنان را با واقعیت های اجتماعی رو به رو می سازد که حاصل آن افزایش ظرفیت مسوولیت پذیری، مواجهه و کشمکش با مشکلات بیرون از خانه، هوشیاری و خلاقیت بیشتر است.

بایسته های تعدیل سوگیری های جنسیتی

همچنان که گفته شد، سوگیری جنسیتی رفتاری است که می تواند آسیب های فراوانی را به دنبال داشته باشد. از دید کارشناسانی چون بهرامنی تداوم نگاه مردسالارانه در خانواده ها حتی موجب شکل گیری یک پدیده ی جنسیتی با نام «تضاد جنسی» می شود که بنا به تعریف آن، دختر دوست دارد پسر باشد تا بتواند از امتیازاتی که خانواده ها برای پسران قایل هستند، بهره ببرد.

برخی دیگر چون شکربیگی بر این باورند به رغم تنگناهای برآمده از الگوهای جنسیتی امروزه زنان و دختران ایرانی در بیشتر زمینه ها توانسته اند توانایی های خود را اثبات کنند. به عنوان مثال، زنان بیش از 60 درصد از ظرفیت دانشگاه های کشور را از آن خود کرده اند. البته به رغم این اثبات توانایی در علم آموزی، در کشور ما تنها چیزی نزدیک به 13 یا 14 درصد از فارغ التحصیلان زن دانشگاه ها به استخدام دستگاه های دولتی در می آیند.

شکربیگی یکی از مهم ترین راهکارها برای کمرنگ شدن سوگیری های جنسیتی در جامعه را گسترش آگاهی ها می داند و نیز تاکید می کند: این تفکر که می خواهند زن ایرانی را به محیط خانه برگردانند تفکر درستی نیست زیرا امروز زنان ما می توانند در حوزه های مختلف فعالیت های زیادی در جامعه داشته باشند و این به معنای نفی حس مادری یک زن نیست.

در این زمینه، بهرامنی نیز نظری نزدیک به شکربیگی دارد. وی با اشاره به توانایی های مختلف زنان در جامعه بر این باور است که یکی از مهم ترین راهکارها برای تعدیل نگاه های کلیشه یی به جنس مخالف، استفاده ی برابر از توانایی های زنان در جامعه است تا آنان نیز بتوانند استعدادهای نهفته ی خود را شکوفا کنند. وی یکی از لازمه های این راهکار را تقویت حس خودپنداری در فرزندان می داند که باید با آموزش های صحیح از طرف خانواده در فرزندان ایجاد شود.

ایرنا

 




انگیزه ممنوعیت برخی مشاغل برای زنان چیست؟

زنان در جامعه ايران معمولا منشاء تحولات مهم اجتماعي بوده‌اند. با اين حال به تناسب تغييرات اجتماعي در ساختار سياسي کشور موقعيت زنان دچار چالش شده است. ريشه اين تغييرات حتي به دوران پيش از اسلام، بعد از اسلام و به خصوص به دوران معاصر بر مي‌گردد. نگاهي گذرا به تاريخ ايران نشان مي‌دهد، هيچ گاه زنان به طور مطلق در انزوا نبوده اند و هر بار با هر محدوديتي مقابله و خود را به اجتماع تحميل کرده‌اند.

آنطور که تاريخ نويسان مي‌گويند: «پوراندخت» شاهنشاه ايران در زمان حکومت ساساني زني بود که بر بيش از 10 کشور آسيايي پادشاهي ‌کرده است. حضور زنان موثر در عرصه‌هاي اجتماعي و سياسي در دوره معاصر بيش از پيش مي‌تواند ما را در وضعيت پيش رو ياري دهد. در فرهنگ‌هاي فولکلور نيز مي‌توان رد آوازه زنان حماسي را پيدا کرد که تحولات منطقه تنها با حضور آنها امکان پذير بوده است. براي نمونه سردار مريم بختياري از فرماندهان سپاه بختياري در ماجراي فتح تهران و در دوران مشروطه است که يک زن در دوره اي که زنان بايد در اندروني مي‌ماندند در جنگ دخالت مستقيم داشته است. اگرچه مي‌توان موقعيت زنان در جوامع مختلف جهان را بررسي کرد و به نتايج نسبتا مشابهي رسيد اما آنچه بيش از همه چيز داراي اهميت به نظر مي‌رسد، رشد جوامع معاصر است که توانسته محدوديت زنان را با تمام شاخص‌هاي فرهنگي به کنار بزند و حضور زنان را به رسميت بشناسد. طرح ممنوعيت و محدوديت زنان براي حضور در مشاغل خاص، مانند کافي شاپ داري؛ اين روزها سبب شده مسئله زنان و حضور اجتماعي – اقتصادي آنها بار ديگر سر زبان‌ها بيفتد که اساسا زنان در کجاي جامعه قرار دارند. اگرچه زنان هر چند وقت يکبار به تيتر رسانه‌ها بدل مي‌شوند و هر بار با اندکي نقد و تقدير مسئله آنها فروکش مي‌کند. بعد از آنکه مديران شهرداري تهران از طرح تفکيک جنسيتي و جداسازي زن و مرد در محيط‌هاي کاري اين نهاد اجتماعي سخن گفتند؛ موجي از انتقاد به پا خاست که اين طرح کرامت زن را هدف گرفته است. با اين حال موافقان طرح تفکيک باز هم کرامت زن را مد نظر قرار دادند و ارتقاي منزلت زن را در جداسازي محيط‌هاي کاري عنوان کردند که مثلا مي‌تواند زن را از آسيب‌هاي حضور مردانه مصون نگه دارد!

تفکيک زنان مفيد است

يک وکيل دادگستري در اين‌باره معتقد است؛ طرح تفکيک زنان در شهرداري مفيد است چون از ايجاد يک سري روابط ناپسند در محيط کار جلوگيري مي‌کند! مضر است چون همسان شدن جنسيتي محيط کار راندمان و کيفي سازي را پائين مي‌آورد.

معصومه مهرنامي به ابتکار مي‌گويد: تفکيک امر مناسبي است و بايد حد شرعي رعايت شود و به نحوي ايجاد شبهه نکند. ما نبايد به خاطر اشکالاتي که غرب ممکن است به ما بگيرد، محدوديت‌هاي شرعي را از بين ببريم، اگر قرار باشد پا به پاي غرب پيش برويم بايد در همه امور همه چيز را وا بدهيم.

منع زنان قانوني نيست

با اين حال يک فعال حوزه زنان معتقد است هيچ منع قانوني و حقوقي براي فعاليت زنان در اجتماع وجود ندارد و قانون در هيچ جايي زن را محدود و محکوم به حضور در خانه نکرده است. وضع مقرراتي که با محدوديت همراه است هم براي زن و هم براي مرد خلاف منشور آزادي و بر خلاف ‌قانون اساسي است.به گفته فريده غيرت تصميماتي که برخي نهادها براي محدوديت‌هاي اشتغال و حضور زنان در اجتماع ايجاد مي‌کند تحت هيچ شرايطي بر اساس قانون نيست و نبايد ريشه اين مقررات را در قانون جست‌وجو کنيم. هدف از اين مقرارات ايجاد محدوديت بيشتر است!

وي به منع اشتغال زنان در کافي‌شاپ‌ها اشاره کرد و گفت: محدوديت کار در کافي شاپ و مشاغلي از اين دست محدوديتي مضاعف براي فعاليت کاري زنان و دور کردن آنها از جامعه ارزيابي مي‌شود. اگر اشتغال در اين محله‌ها براي بانوان بد است و منجر به مفسده مي‌شود، بي‌شک براي آقايان نيز مخرب است و از آنجايي‌که که قانون براي مرد و زن متفاوت عمل نمي‌کند و به طور يکسان تصميم مي‌گيرد، پس اشتغال مردان در کافي‌شاپ‌ها نيز بايد محدود شود.

به گفته اين فعال حوزه زنان با اين نوع مقررات شأن و منزلت زنان بالا نمي‌رود و اتفاقا اعتبار بانوان را زير سوال مي‌برد، مسئله‌اي است که فاقد وجاهت قانوني و حقوقي است، چراکه در هيچ کجاي کتاب قانون اساسي، به منزلت اشاره‌اي نشده و به طور خاص اشتغال زنان در کافي‌شاپ‌ها را خلاف شأن ندانسته است.

زنان و منزلت اجتماعي

به باور بسياري، کم و زياد شدن اعتبار زنان به محيط‌هاي اجتماعي و کاري وي مربوط نيست. جامعه زنان تحصيل کرده ايراني که درصد بالايي از کرسي‌هاي دانشگاه را اشغال کرده با ترفندهاي محدود سازي نمي‌توان کنترل کرد بلکه بايد بستر مناسب براي استفاده از پتانسيل زنان ايجاد شود و با ايجاد تنگنا نمي‌توان اجتماع را سالم سازي کرد!ايجاد ممانعت و محدوديت اشتغال بانوان از نظر موافقانش مي‌تواند زنان، را در انتخاب مشاغل آسانتر ياري دهد تا آنها بتوانند به کارهاي اوليه مثل بچه داري و رسيدگي به امور خانواده بپردازند اما به باور مخالفان اين رفتار فاقد دلايل منطقي و عقلي است و اينکه در بعضي حرفه‌ها زنان آزادند کار کنند و در بعضي حرفه‌ها محدود هستند مي‌تواند نظام توازن اجتماعي و رشد ساختاري جامعه را چالش جدي مواجه کند.

ابتکار